1-فرزند خود را دوست داشته باشید.
هیچ کس به اندازه کودک به عشق، محبت، نوازش و توجه نیاز ندارد.
والدین می توانند هر روز عشق و توجه به کودکان را از نوزاد تا شیرخوار تا نوجوان 18 ساله نشان دهند. والدین خیلی زود متوجه می شوند که نیازهای زیستی کودک متناسب با افزایش سن او تغییر می کند.
اما آنها اغلب فراموش می کنند که عشق و محبت به فرزند یک نیاز دایمی است.
(( عشق ، محبت، توجه و مراقبت عناصر اصلی هر نوع رابطه است )).
نیازهای کودکان بطور دایم تغییر می کند، عشق و محبت به کودک اجازه می دهد که این تغییرات به آسانی انجام گیرد.
والدین مهربان فرزندان مهربان تربیت می کنند. پدری که سختگیر و خود رای است نمی تواند فرزندان با محبت داشته باشد.
بعضی از والدین اجازه نمی دهند فرزندانشان روی پای خود بایستند و رشد یابند.
بعضی از والدین با فرزندان خود رقابت می کنند.
برخی دیگر زندگی خود را از لابه لای زندگی فرزندان طی می کنند.
همیشه به کودکان خود بفهمانید که آنها را دوست دارید و هر اتفاقی که پیش بیاید به آنها کمک خواهید کرد. کودکان باید بدانند که اگر کاری خلاف انجام دهند، تایید نخواهند شد آنها باید مطمئن باشند خطاهایشان اصلاح خواهد شد. اما این خطاها محبت و عشق شما نسبت به آنها را خدشه دار نخواهد کرد.
این سئوال پیش می آید که عشق به فرزند به چه معناست؟
بسیاری از مردم خیال می کنند که عشق به فرزند، یعنی، آزاد گذاشتن او در انجام دادن آنچه در آن لحظه می خواهد انجام دهد. این نوع رفتار، عشق به فرزند نیست بلکه بی بندو بار آوردن اوست. احترام گذاشتن به فرزند اساس محبت است و این کار زمانی امکان پذیر می شود که والدین به خاطر داشته باشند که کودکان اعضای خانواده اند در هر کاری سهمی دارند و می توانند اظهار نظر کنند.
والدین نباید با امر و نهی، داد و فریاد و تنبیه بدنی کودکان را به انجام برخی کارها یا ترک برخی دیگر وادار کنند مخصوصا" آنها نباید فرزندان خود را در مقابل دیگران سرزنش کنند. این رفتارها جزء تحقیر کردن از بین بردن اعتماد به نفس کودکان به طغیان وا داشتن آنها و نهایتا" بی احترامی به پدر و مادر نتیجه دیگری نخواهد داشت.
ناکام کننده ترین عامل برای کودکان این است که احساس کنند والدین آنها را درک نمی کنند اما دستور می دهند البته نباید به انتظارهای بی جا و بی مورد کودکان پاسخ مثبت داد اما باید به آنها گوش داد.
گوش دادن به حرفهای کودکان خشم آنها را کاهش می دهد و آماده همکاری می کند. برخی از والدین نمی توانند بپذیرند که کودکان میتوانند متفاوت از آنها فکر کنند.
بنابراین :
برای ابراز محبت به فرزندان خود تردید نکنید.
برای بازی کردن با آنها وقت بگذارید.
به فعالیتهای آنها و حتی دوستانشان علاقه نشان دهید.
پدرانی که تصور می کنند باید الگوی سخت مردانه برای فرزندان خود باشند اشتباه می کنند.
والدینی که فرزندان خود را به آغوش می کشند و به آنها محبت می کنند پایه های بهداشت روانی آنها را استوار می کنند.
2- برای فرزند خود الگوی خوبی باشید.
الگو یا سرمشق شدن والدین، مهمترین عامل تعلیم و تربیت و تضمین بهداشت روانی کودکان است.
در مقابل فرزندان خود احساس مسئولیت کنید.
صادق باشید.
نمی توان کودکان را به قبول هنجارهایی وادار کرد که خود والدین آنها را قبول ندارند.
نوجوانی که سیگار می کشد الکل یا مواد مخدر مصرف می کند در اغلب موارد از والدین خود تقلید می کند.
اگر یکی از والدین به دیگری پرخاش کند او را مسخره کند او هم یاد خواهد گرفت که در مقابل دیگران به همین شیوه عمل کند.
بیاد داشته باشید که کودکان معمولا" از روی الگو برداری یاد می گیرند نه از طریق شنیدن دستورات بزرگترها، کودکان درست مثل آیینه اند و تمام اعمال بزرگترها را منعکس می کنند.
تمام کلماتی را که شما به کار می برید، نگرشها- موقعیتهایی را که بوجود می آورید و اطلاعاتی را که در اختیار آنها می گذارید بطور کامل یاد می گیرند.
بنابراین بهتر است که شما نمونه ها و مثالهای خود را خوب ارزشیابی و انتخاب کنید.
شما وظیفه دارید که با توجه به نیازهای فرزندان خود، الگوها و نمونه های رفتاری خوبی در اختیار آنها بگذارید.
شما وظیفه دارید که تربیت او را تا سن بزرگسالی بر عهده داشته باشید وقتی والدین درباره تربیت فرزندان سهل انگاری می کنند در واقع وظیفه خود را انجام نمی دهند.
وقتی که والدین ریا- دروغ و بی مسئولیتی را به فرزندان خود آموزش میدهند طبیعتا" بهداشت روانی او را به خطر می اندازند.
3- فرزند خود را آموزش دهید.
بعضی از والدین بجای آموزش دادن به فرزندان خود آنها را تنبیه می کنند زیرا تنبیه کردن کودکان آسانتر از آموزش دادن یا تربیت کردن آنهاست. این نوع نگرشها فرزندان را سرکش می کند.
آموزش دادن و تربیت کودکان به زمان، حوصله و تکرار نیاز دارد.
با فراهم آوردن الگو و مثالهای خوب آموزش آنها را شروع کنید.
اگر برای آموزش خواندن - نوشتن و سایر دروس وقت صرف کنید و مثالهای خوبی بیاورید، آنها در مسائل زندگی، آداب و رسوم و روابط اجتماعی نیز توصیه های شما را خواهند پذیرفت.
بیاد داشته باشید کودکان از طریق ایجاد ارتباط و تداعی یاد می گیرند.
** مناسب ترین لحظه برای آموزش کودکان زمانی است که آنها سئوال می کنند. **
اکثر کودکان دوست دارند داستانهای جالب و هیجان انگیز بشنوند اگر قصه ها و داستانهای تربیتی جالبی پیدا کنید و هر روز دست کم ده دقیقه آنها را با صدای بلند برای فرزند خود بخوانید هم به تقویت حافظه و دادن اطلاعات مفید به او کمک کرده اید و هم او را مطابق سلیقه و ذوق خود بار آورده اید. با این کار رشد ذهنی - زبانی- اخلاقی و اجتماعی کودک را تحریک خواهید کرد.
نتایج اعمال خوب و پیامدهای اعمال بد را به زبان ساده در اختیار آنها بگذارید. یادتان باشد به بچه ها نگویید " برو به کارهایت برس "
بلکه باید گفت" بیا با هم کار کنیم. "
مسئولیت شما این است که راههای درست آموزش دادن به فرزند خود را یاد بگیرید.
4- فرزند خود را با انضباط بار بیاورید.
بعضی از والدین فکر می کنند بین عشق به فرزند و انضباط باید یکی را انتخاب نمود در صورتی که دیدگاه صحیح در مورد تربیت فرزندان این است که عشق به فرزند و انضباط آنها باید یکجا باشد و یکی بدون دیگری فایده ای ندارد.
در موقعیتهای حساس و خطرناک کودکان حتما" باید مطیع والدین باشند در مواردی که کودکان به کارهای خطرناک دست می زنند و کارهایی می کنند که والدین صلاح نمی دانند می توان تنبیه های جزئی برای آنها در نظر گرفت اما نباید فراموش کرد که تنبیه همیشه باید پس از توضیح علت آن به اجرا در آید.
هرگز تنبیه بدنی نکنید.
هرگز به سر کودک یا به یکی از اعضای بدن او ضربه وارد نیاورید.
خونسردی خود را از دست ندهید.
بیاد داشته باشید هر نوع تنبیه بدنی آثار زیان بار فراموش نشدنی بر بهداشت روانی کودک خواهد داشت.
* تنبیه کودکان می تواند به صورتهای مختلف اعمال شود.
دریغ کردن محبت به مدت کوتاه
محروم کردن از تلویزیون به مدت چند روز
مانع شدن از بازی با دوستان
به تاخیر انداختن خرید لباسهای تازه
البته نباید مدت تنبیه از چند روز تا دو هفته بر حسب سن کودک بیشتر باشد.
تنبیه های دراز مدت مخصوصا" اگر کودکان خردسال باشند ه
یچ اثری نخواهد داشت اگر به کودک اجازه داده شود که رفتار خود را اصلاح کند و امتیازهای اولیه را دوباره بدست آورد درس موثرتری به او داده خواهد شد. کودکان در هر سنی که باشند باید بدانند که انسان خطاکار باید تاوان خطای خود را پس بدهد البته با توجه به تدابیری که در بالا ذکر شد.
5- به مسئولیتهای خود آگاه شوید.
عده ای از والدین فکر می کنند اگر غذا،
پوشاک و مسکن فرزندان را فراهم آورند و آنها را به مدرسه بفرستند به وظیفه خود عمل کرده اند و یا فکر می کنند اگر گرانترین لباسها و مجلل ترین خانه ها را در اختیار فرزندان خود بگذارند و آنها را به مدارس خصوصی بفرستند والدین خوب و با محبت به حساب می آیند.
اما این معیارها نمی توانند نشان دهند که والدین به وظایف خود آشنایی دارند والدین زمانی به مسئولیتهای خود آگاه می شوند. که در باره تعلیم و تربیت کودکان اطلاعات کافی داشته باشند.
آنها زمانی می توانند به وظایف خود عمل کنند که بدانند کودک چگونه بوجود می آید در دوران پیش از تولد به چه چیزهایی نیاز دارد، مادر باردار چگونه باید زندگی متناسب با بارداری را فراهم آورد، دشواریهای زایمان و عوارض ناشی از آن کدام است نیازهای کودکان در سنین مختلف رشد کدامهاست و چگونه باید آنها را شناخت و برطرف کرد.
پدری که نمی تواند با فرزندان خود رابطه عاطفی برقرار کند. صبح زود از خانه بیرون می رود و شب به خانه باز می گردد و در روزهای تعطیل نیز به بهانه های مختلف از خانه بیرون می رود نمی تواند برای فرزندان خود الگوی مناسبی باشد حتی اگر خانواده خود را از نظر احتیاجات فیزیکی تامین کند. مادری که با زبان خوش با فرزندان صحبت نمی کند داد می زند و حاضر نیست برای کودکان خود حرف بزند، به نظافت آنها برسد، غذای سالم برای آنها تهیه کند و در پیش دیگران به آنها احترام بگذارد، چگونه میتواند ادعا کند که مادر مسئولی است.
والدینی که می خواهند به وظایف خود عمل کنند و در این کار موفق شوند، قبلا" باید با مطالعه کتابهای متعدد و کمک خواستن از افراد صلاحیت دار، اطلاعات خود را بالا ببرند و بر مسئولیت های خود آگاه شوند.